ریال
جمعه 31 فروردين 1403

چهارشنبه, 16 فروردين 1396 08:27

دختر شينا (مولف: بهناز ضرابي زاده)

رتبه این آیتم
استان :تهران
شهر :تهران
اطلاعات تماس آگهی بدلیل آنکه تاریخ ثبت آگهی و تاریخ به روز رسانی آگهی بیش از یک ماهه گذشته است نمایش داده نمی شود
ازشنیدن جمله ی «باید تکیه گاهم باشی» تعجب کرد. هیچ کس را در روستا سراغ نداشت که به زنش چنین حرفی زده باشد. «قدم خیر محمدی کنعان» چهارده سال بیشتر نداشت اما قبول کرد که تکیه گاهِ حاج ستار باشد. همین طور هم شد. کتاب «دختر شینا» داستانی است از 24 سال زندگی صاحب خاطرات در کنار سردار ستار ابراهیمی. این کتاب از 19 فصل تشکیل شده و از کودکی او آغاز می شود، از زمانی که نامش را به خاطر قدم خوشی که داشت «قدم خیر» گذاشتند. نویسنده که خودش هم یک زن است قدم به قدم وارد زندگی قدم خیر می شود، به ازدواج او با سردار ابراهیمی سرک می کشد و همدم شب های تنهایی این زن و فرزندانش می شود. شب هایی که قدم خیر و بچه های قدو نیم قدش وضعیت قرمز را تجربه می کردند و پدر در مناطق جنگی به عده ای از نیروها فرمان می داد. این کتاب بیش از آنکه مجموعه ای از خاطرات پراکنده ی زندگی با یکی از سرداران شهید باشد، داستان است؛ از آن دسته داستان هایی که انسجام و به هم پیوستگی در آن موج می زند. نوشتن خاطرات دوران کودکی یک فرد میانسال با جزئیات کار مشکلی است که به نظر می رسد نویسنده خوب از پس آن برآمده است. گزیده متن: مهدی را داد بغلم و گفت:« من که حریفش نمی شوم، تو ساکتش کن.» گفتم:« کنسرو را بده بهش، ساکت می شود.» گفت:« چی می گویی؟! آن کنسرو را منطقه به من داده بودند، بخورم و بجنگم. حالا که مرخصی آمده ام، خوردنش اشکال دارد.» مهدی را بوسیدم و سعی کردم آرامَش کنم. گفتم:« چه حرف هایی می زنی تو. خیلی زندگی را سخت گرفته ای. این طورها هم که تو می گویی نیست. کمسرو سهمیه توست.چه آنجا، چه اینجا.» کنسرو را دور از چشم مهدی از توی داشبورد درآورد و توی صندوق عقب گذاشت. گفت:«چرا نماز شک دار بخوانیم.» (صفحه399)
90,000 ریال
تعداد:

به اشتراک گذاری این مطلب در شبکه های اجتماعی جهت افزایش بازدید

به اشتراک گذاری در فیس بوک به اشتراک گذاری در گوگل پلاس به اشتراک گذاری در توئیتر به اشتراک گذاری در لینکدین
مهسا
ایجاد شده توسط

درج آگهی سایت جدید آگهی هاست دارکوب طراحی سایت دارکوب
سایت خرید و فروش رایگان، طراحی شده توسط دارکوب.