...درباره طلا
بادام های تلخ الهه اسکویی که به بازار امد در زمانی کوتاه آنهایی اکه اهل خواندن بودندو رمانهای عاطفی و عاشقانه را می پسندیدند، از آن استقبال کردند
بادامهای تلخ اولین اثر نویسنده بودواو توانست باوجود یکه نویسنده ای ناشناخته بود جای خود را در میان اهل قلم باز کند اما دیری نگذشت که الهه اسکویی طلا را آماده کردتا طبع خویش را دوباره بیازماید
طلا اثری عاشقانه است که در بستری اجتماعی سیاسی و فرهنگی خلق شده
دغدغه نویسنده برای بیان احساسات و عقایدش در مورد تحولات جامعه و فراز و فرودها و شرایط سیاسی و اجتماعی زمان وقوع داستان ، نشان از تعهدو توجه او به بستر جامعه و خانواده دارد
طلا رمانی است که سیر تحولات یک سرگذشت را به خوبی نشان می دهد تعلیق های مناسب ، دوری از اطناب سخن ، وجذابیت های ذاتی داستان درکنار شخصیت پردازی -خوب باعث شده تا رمان طلا خواننده را تا انتها با خود ببرد
الهه ، در طلا شیمی عشق را درس می دهد اما با زبان خودش . او می کوشد تا دایره زندگی یک انسان خوب را تعریف کند این دایره البته دایره موسع است واین نکته ای قابل تامل در شخصیت پردازی داستان به شمار می رود که نشان از تعهد نویسنده دارد
احساس قشنگی که در خواننده هنگام مطالعه طلا بوجود می آید حکایت از احساس درونی نویسنده دارد ونکته باز آن است که داستان با همه عمقی که به طلادارد ، به تمامی خواننده رادرژرفنای احساسات وعواطف غرق نمی کند .
الهه گاهی از عالم خیال و دنیای ایده آلش فاصله می گیردوزشتی های جامعه را به رخ می کشد او به درستی می داند که انسانها زاییده جامعه ای هستند که در ان رشد و نمو کرده اند وشرایط اجتماعی نابرابر می تواند از آدم های به ظاهر یکسان شخصیت های متفاوت بسازد
نگاه نویسنده به شرایط سیاسی که در قسمت زیادی از داستان ذهن خواننده را به خود مشغول می کند در کنار توصیف های کوتاه او از انقلاب ، نشان از دلبستگی هایش به انقلاب دارد
به هرروی ، طلا درکنار همه ارزشهای ذاتی ، به دلیل ساختارمحکم ،شخصیت پردازی دقیق ،تعلیق های به جا ورعایت حوصله ودر نظر داشتن روانشناسی مخا طب درمقایسه با اولین اثر نویسنده دارای ارزشهای فراوانی است
نویسنده طلا ، اگر مداومت در نوشتن ، تحقیق و تتبع ومطالعه را سر لوحه کارهای خود قراردهد ،شاید دیر گاهی طول نکشد که الهه پا جای پای سیمین ها بگذارد
بدان امید
محمد رضا درویش بهار
مقدمه 1
طلا داستان خاطرات یک زن است ، زنی که به حکم طبیعت ومقتضیات اجتماعی ،نقش های متعددی دارد
دوستی است که از امیال و خواسته های خویش می گذرد برای آنکه گذشت و ایثار را ترجمانی باشد برای آنانی که جزخود به دیگری نمی اندیشند
گاهی دختری است مهربان که قدر پدرومادر راچون گوهری گرانقدر می داند و وجودشان را از صمیم قلب ارج می نهد
زمانی یک عاشق است یا شاید نه ! یک معشوق ، اما هرچه باشد فرق نمی کند که مقام عشق را خوب فهمیده است
هنگامه ای دیگر ، محققی است که می داند آبادانی و پیشرفت جامعه اش در گرو سعی وتلاش وپشتکار او و امثال اوست .
درهمین ایام در بحبوحه حوادث سیاسی و اجتماعی یک انقلابی تمام عیار و نو اندیش می شود وعلیه نطام اجتماعی موجود طغیان می کند
و سرانجام او یک همسر تمام عیارو مادری مهربان است
طلا داستان دختری است که در صحنه یکتایی هنرمندی خویش همه نقش های خود را در حد اعلا و بدون نقص ایفا می کند
... شاید طلا و امثال او در میان ما کم باشند اما ایمان بیاوریم که هستند
... وهمین بودنشان رسالت دیگر زنان را سنگین می کند
طلا را تقدیم می کنم به شیرزنان سرزمینم ،مادران ، زنان و دختران صبوری که هیچ نخواستند اما همیشه بودند
آنانی که در هشت سال دفاع مقدس در کنار مردان سرزمینم از آب و خاک و ناموس مقدسشان دفاع کردند و آرمانهای اسلام عزیز را پاس داشتند
طلا را نوشتم تا آن را تقدیم کنم به مادرم و همه کسانی که دوستشان دارم و همه آنهایی که درگستره بالا بلند سرزمین پارس نامشان و نشانشان جاودانه می ماند
طلا برگ سبزی است تقدیم به پیشگاه مردان ساکت و صبور و دلاور و بی ادعا ی وطنم ، که حماسه ها آفریدند و زنان عالی مقامی که هیچکس نفهمید بغض های فروخورده شان چگونه در گلو نشست و اشک های فرو ریخته شان چگونه بر گونه جاری شد!
الهه اسکویی
بهار 1395